به گزارش خبرنگار مهر، احد میکائیل زاده مدیر روابط عمومی شانزدهمین جشنواره فیلم مقاومت در یادداشتی با عنوان «زنگها برای که به صدا درمیآیند» از طراحی یک جایزه ویژه برای این رویداد سینمایی سخن گفت.
در یادداشت میکائیل زاده آمده است:
همه جشنوارههای دنیا تلاش میکنند جریانهای فکری معطوف به خود را حمایت کنند. طبیعی هم هست که بخواهند نگاه خود را در آثار مختلف ببینند و آن را برجسته کنند. اساساً غالب جشنوارههای مطرح دنیا به اینکه مروج نحله های فکری خاص هستند، معروفند. به عبارت روشنتر این جشنوارهها در کنار اهداف به ظاهر فرهنگی که در شعارهایشان دیده میشود، اغراض دیگری نیز جستجو میکنند و در بسیاری از مواقع هیچ ابایی ندارند از اینکه آن را رسانهای کنند.
اگر جشنوارهها را محل تعامل فرهنگی تصور کنیم _ که قاعدتاً بسیاری از نگاهها را متوجه خود میکند _ حتماً باید برای آن مانند هر کالای فرهنگی، یا غیر فرهنگی دیگر، کاربردی را تصور کنیم.
تصور اینکه یک کالای فرهنگی، غیر کاربردی باشد. تقریباً غیر ممکن است. در واقع بیشتر جشنوارهها، پازلی از یک مجموعه بزرگتر هستند که در خدمت به بسترهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن جامعه تعریف میشوند. همین «تعریفهای متفاوت» باعث به وجود آمدن نگاههای متفاوت و گاه حتی متضاد شده است.
«الگو دهی» اولین کاری است که جشنوارههای بزرگ جهان با اعطای جایزههای مختلف به فیلمهای خاص مورد حمایتشان انجام میدهند. سیاستی که در همه جای جهان اعمال میشود و کم و بیش هم طرفداران خاص خودش را دارد.
شانزدهمین جشنواره فیلم مقاومت امسال تلاش میکند با اهدای جایزه بزرگ جشنواره همسو با اهداف این رویداد فرهنگی الگو دهی مناسبی در این زمینه رویکردهای خود داشته باشد.
این جایزه که عنوان «فیلم به معنای مطلق» را بر پیشانی دارد، احتمالاً از بخشهای پر از بحث و خبر و تحلیل جشنواره در رسانههای مختلف خواهد بود که بیشتر از همه به خاطر عنوان این بخش خواهد بود. اما جدا از این بحثها، وجود چنین جایزهای که داوران آن طیفی وسیع و متنوع از کارشناسان، محققان و متخصصان حوزههای مختلف هستند به خودی خود یک اتفاق محسوب میشود که باید آن را به فال نیک گرفت.
اما آنچه در صحبتهای مدیر بخش «فیلم به معنای مطلق» شانزدهمین جشنواره فیلم مقاومت نمود دارد این گفته وی است که: «مهمترین موضوع در این بخش، نسبت بهرهوری به هزینههای فیلم است. در واقع این بخش به دنبال معرفی فیلمی است که نسبت بهرهوری به اقتصاد بیشتری داشته باشد و با توجه به هزینههای انجام شده، بیشترین اثر گذاری را در مخاطب به جا بگذار»
این صحبتهای ناصر باکیده این فرضها را پر رنگ میکند که در واقع نگاه غالب در این بخش جذابیت آثار برای مردم و تاثیرگذاری بر آنها فارغ از شعارها و حرفهای کلیشهای معمول و دریک کلام توجه به «خواسته»، «علاقه» و «سلیقه» مردم است.
از سوی دیگر توجه به این مهم هم بی فایده نخواهد بود که در این بخش در تولید اثر با جذابیتهای دلخواه مخاطب، به میزان هزینهای که برای اثر شده، تا میزان جذابیت و تاثیرگذاری آن تامین شود، نیز توجه شده است.
با این تعریف ممکن است یک فیلم کوتاه با یک ساختار اصولی و حساب شده (که مخاطب هم به آن تعلق خاطر داشته باشد) هم عرض یا بیشتر از یک فیلم بلند سینمایی که قاعدتاً هزینه و انرژی به مراتب بیشتری صرف آن شده است، ارزیابی شود...
آن طور که باکیده در توضیح بیشتر این بخش گفته قالب برگزیده به معنای مطلق ممکن است کوتاه، بلند و حتی مستند باشد و از این نظر ترتیب و آدابی وجود ندارد.
آنچه که در صحبتهای باکیده دیده میشود علاوه بر همخوانی فرم و محتوای اثر در کنار موارد اقتصادی، اثر گذاری و جذابیت بر روی مخاطب است که همین موضوع مخاطب را متوقع میکند آثار قابل اعتنایی را در این بخش ببیند.
آنچه مسلم است اینکه بخش «فیلم به معنای مطلق» با مختصات و مشخصاتی که آمد، اولین بار است که صورت اجرایی به خود میگیرد. توجه به وجوه مغفول ماندهای مثل «هزینه به کارکرد» و «سلیقه مخاطب» واصل جذابیت برای توده مردم، (آن هم در مدیومی مثل سینما که ذاتش هنر پرخرج و اثرگذاریاش بر تودههای مردم غیر قابل انکار است) این جایزه را ملموستر و به همان اندازه هم آن را داغ و پر خبر خواهد کرد.
نظر شما